English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6680 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
gyoradius U شعاع چرخش
radius of gyration U شعاع چرخش
radius of giration U شعاع چرخش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
actinoid U دارای شعاع مانند شعاع
waltz three U سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
downstream radius of crest U شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
single action U یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
beam U شعاع
radius U شعاع
radius of curvature U شعاع خم
beams U شعاع
ray U شعاع
rayless U بی شعاع
radius of giration U شعاع ژیراسیون
semidiameter U شعاع دایره
short swing U پیچهای با شعاع کم
radiometer U شعاع سنج
radius vector U شعاع حامل
radius of influence U شعاع تاثیر
hydraulic radius U شعاع هیدرولیک
schwarzschild radius U شعاع شوارتزشیلد
radius of intrados U شعاع درونسو
effective radius U شعاع موثر
electron beam U شعاع الکترون
radius of extrados U شعاع برونسو
radius of curvature U شعاع خمیدگی
short-range U با شعاع عمل کم
radius of action U شعاع اثر
radiating U شعاع افکندن
radiates U شعاع افکندن
radiated U شعاع افکندن
radiate U شعاع افکندن
light beam U شعاع نور
nuclear radius U شعاع هسته
mean radius U شعاع میانه
main beam U شعاع اصلی
short range U با شعاع عمل کم
radial of a well U شعاع یک چاه
image ray U شعاع تصویر
radius of curvature U شعاع انحناء
radius of curvatupe U شعاع انحناء
radius of action U شعاع عمل
radius of a well U شعاع یک چاه
ionic radius U شعاع یونی
ionic ray U شعاع یونی
radius gage U شابلون شعاع
radially U شعاع وار
light ray U شعاع نور
stellate U شعاع دار
triradiate U دارای سه شعاع
within a radius of .kilometre U تا شعاع 6 کیلومتر
average radius U شعاع میانگاه
casualty radius U شعاع تلفات
average radius U شعاع میانه
corner radius U شعاع کنج
covalent radius U شعاع کووالانسی
atomic radius U شعاع اتمی
atomic radius U شعاع اتم
an incident ray U شعاع ساقط
bohr radius U شعاع بور
radius U شعاع عملیات
radius U شعاع دایره
radius of convergence U شعاع همگرایی [ریاضی]
medium range U با شعاع عمل متوسط
van der waals radius U شعاع وان در والس
very long U شعاع عمل زیاد
very short U شعاع عمل خیلی کم
intermediate range U با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
wood ray U شعاع اوندی چوبی
light beam recorder U ثبات شعاع نور
light ray bending U انحراف شعاع نور
pencilled U پرتوی شعاع دار
double beam U شعاع مضاعف نور
radiant U شعاع گستر درخشان
sea room U شعاع مانور دریایی
searchlight sonar U سونار شعاع باریک
casualty radius U شعاع تولید تلفات
damage radius U شعاع منطقه خسارت
effective radius of a well U شعاع موثر چاه
damage radius U شعاع خطر مین
destruction radius U شعاع تخریب مین
cruising range U شعاع عمل هواپیما یا کشتی
pi U نسبت پیرامون به شعاع دایره
long distance U با شعاع عمل زیاد طولانی
long-distance U با شعاع عمل زیاد طولانی
sea room U شعاع عمل دریایی ازاد
visibility range U شعاع عمل دیدبانی یا دید
pencil beam U شعاع نور بسیار باریک
vectorial U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vectors U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
isodose U دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
vector U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
supporting range U شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
spherical coordinate system [with constant radius] U دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]
angle of incidence U زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
intruder U هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
intruders U هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
range U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranges U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranged U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
glideslope U شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
bend allowance U فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
ogive U شکل حاصل از منحنی مدارسیارهای که شعاع ان به تدریج زیاد شده تا سرانجام به خط راست تبدیل میگردد
head rolling U سر چرخش
wheels U چرخش
wheeling U چرخش
levorotation U چرخش به چپ
rotation U چرخش
wheel U چرخش
spins U چرخش
twirl U چرخش
whirling U چرخش
whirled U چرخش
whirl U چرخش
whirls U چرخش
twirls U چرخش
twirling U چرخش
twirled U چرخش
whirlpool U چرخش اب
volte face U چرخش
volte-face U چرخش
circulation U چرخش
wrench U چرخش
wrenched U چرخش
wrenches U چرخش
rotational U چرخش
swirl U چرخش
swirled U چرخش
gyrations U چرخش
whirlpools U چرخش اب
turn U چرخش
gyration U چرخش
swirling U چرخش
revolutions U چرخش
revolution U چرخش
circulations U چرخش
turns U چرخش
spin U چرخش
swirls U چرخش
troll U چرخش
trolls U چرخش
optical rotation U چرخش نوری
kick turn U نیم چرخش
orthogonal rotation U چرخش عمودی
turnabouts U چرخش به یک طرف
pick and roll U ایجاد سد و چرخش
pivot point U مرکز چرخش
turnabout U چرخش به یک طرف
axis of rotation U محور چرخش
williamson turn U چرخش ویلیامسون
vertical scrolling U چرخش عمودی
angle of rotation U زاویه چرخش
oblique rotation U چرخش مایل
number of revolutions U چرخش بر دقیقه
rotational speed U چرخش بر دقیقه
speed of rotation U چرخش بر دقیقه
rev U چرخش بر دقیقه
rpm U چرخش بر دقیقه
revs per minute U چرخش بر دقیقه
revolutions per minute U چرخش بر دقیقه
proper rotation U چرخش متعارف
molecular rotation U چرخش مولکولی
varimax rotation U چرخش واریماکس
upward rotation U چرخش رو به بالا
sidespin U چرخش انحرافی
cyclostat U دستگاه چرخش
sidespin U چرخش بیک سو
high spin U چرخش زیاد
disrotatory motion U چرخش ناهمسو
rotational speed U سرعت چرخش
rotational post U شغل در چرخش
forward dive U شیرجه رو به اب با چرخش
fractional turn U چرخش کسری
free rotation U چرخش ازاد
rotatable U چرخش پذیر
improper rotation U چرخش نامتعارف
quartimax rotation U چرخش کوارتیماکس
pivot ship U ناو چرخش
upright spin U چرخش ایستاده
trepan U چرخش انحراف
turn table U میز چرخش
body english U چرخش بی اختیار
topspin U چرخش توپ
specific rotation U چرخش ویژه
sidespin U چرخش توپ
compass swing U چرخش خط محوری
concentricity U دقت چرخش
conrotatory motion U چرخش همسو
magnetic ritation U چرخش مغناطیسی
spins U چرخش به سرعت
pivoting U قابل چرخش
revolutions U چرخش دوران
helicopters U چرخش در هوا
twists U چرخش بدن
helicopter U چرخش در هوا
turn-off U محل چرخش
rolls U چرخش گردش
turn off U محل چرخش
turn-offs U محل چرخش
twist U چرخش بدن
universal U با چرخش ازاد
spins U چرخش توپ
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com